<>>
متخصصان ارتوپدی در آمریکا ادعا کردهاند که عارضه اوستئوآرتریت یا همان التهاب مفصلی ـ استخوانی، در آینده قابل پیشگیری خواهد بود.
استئو آرتریت یا آرتروز یکی از رایج ترین بیماری ها در بین بزرگسالان است به طوری که آمارها حاکی از آنند که حدود 8 میلیون نفر از افراد در انگلستان، دچار آرتریت هستند. ابتلا به این بیماری در بین زنان بیش از مردان است و متاسفانه شیوع این عارضه در کشور ایران نیز قابل توجه است. از آن جهت که این بیماری سبب ایجاد درد و ناتوانی به علت تاثیر گذاری آن بر استخوان بالای ران ،زانو و ستون فقرات در سنین میان سالی و کهنسالی می شود آزار دهنده جلوه می کند. متاسفانه در حال حاضر، هیچ درمان موثری غیر از مسکن ها و در نهایت مکمل های بهبود دهنده مفاصل برای آرتریت وجود نداشته است.
پفک، چیپس، نوشابه ممنوع
پفک از پودر ذرت تهیه می شود. برای تهیه پفک، پودر ذرت پرس شده و در حرارت بسیار بالا قرار می گیرد تا به صورت حجیم در آید. روغن موجود در پفک در چنین حرارتی می سوزد و تولید پراکسید می کند که در حرارت و نور، میزان آن زیادتر می شود و خوردن آن سلامت کودک را به خطر می اندازد.
میزان بالای نمک پفک و شوری آن موجب می شود که ذائقه اطفال به شوری عادت کند. استفاده از غذاهای شور، شانس ابتلا به بیماری افزایش فشار خون را بالا می برد و فشار خون بالا در دوران بزرگسالی زمینه ساز بیماریهای قلبی ،عروقی و سکته های مغزی و قلبی می شود. پفک 9 برابر حجم خود آب جذب می کند. به عنوان مثال وقتی که دانش آموز از مدرسه تعطیل می شود، احساس گرسنگی بر او غالب است و ممکن است در راه منزل یک بسته پفک بخورد، خوردن پفک به دلیل شوری موجب احساس تشنگی می شود و هنگامی که فرد آب می خورد، یک سیری کاذب در وی ایجاد می گردد دراین صورت کودک از غذای سفره محروم می شود و در نتیجه دچار کمبودهای تغذیه ای خواهد شد.
از مصرف چیپس هم به دلیل شوری زیاد به طور دایم و بی رویه باید خودداری کرد و در صورت مصرف گاه به گاه از انواعی که مارک معتبر، بسته بندی بهداشتی و پروانه ساخت وزارت بهداشت دارند، استفاده شود. چیپسهایی که به صورت فله و بسته بندی به فروش می رسند، به روش بهداشتی تهیه نمی شوند و از روغنی که در درجه حرارت بالا برای تهیه چیپس به کار می رود، چندین بار استفاده می شود. در اثر این کار روغن می سوزد و موادی تولید می کند که سرطانزا هستند. برخی از انواع چیپسها هم مانند پفک، شور و حاوی مقادیر زیاد نمک هستند و ذائقه فرد را به مصرف غذاهای شور که زمینه ساز ابتلا به بیماری فشار خون و بیماریهای قلبی ،عروقی هستند، عادت می دهند. چیپس هم موجب سیری می شود و چون تمام مواد مغذی کودک را برای رشد ندارد، مصرف مداوم آن قبل از غذا موجب محروم شدن طفل از غذاهای اصلی و غذای سفره و به دنبال آن کمبودهای تغذیه ای وی می شود.
نوشابه های گازدار نیز حاوی مقادیر زیادی قند هستند و مصرف مداوم آنها می تواند به بروز چاقی منجر شود. نوشابه، به دلیل میزان فسفات بالا، جذب کلسیم مواد غذایی را مختل می سازد؛ بنابراین مصرف نوشابه های گازدار همراه با غذا مانع از جذب کلسیم غذا شده و به تدریج موجب کمبود کلسیم بدن می شود که در بزرگسالی به پوکی استخوان منجر خواهد شد.
مواد افزودنی و نگهدارنده نوشابه ها در برخی کودکان، موجب بروز آلرژی و انواع حساسیت می شود. به جای نوشابه، می توان از نوشیدنیهای سالم مثل آب میوه ها، شیر، دوغ کم نمک و انواع شربتهای خانگی کم شیرینی استفاده کرد. این نوشیدنیها حاوی مواد مغذی مثل انواع ویتامینها و املاح به ویژه کلسیم هستند و حتی اگر هر روز مصرف شوند، ضرری ندارند.
واژه ی ساده و زیبایی پرستار چه معنا دارد؟
پ:به پروانه پر سوخته از آتش عشق.
پ: به پیمان به خون بسته میان تو و من.
پ: به پرواز وفایی تو به تنهایی شب.
- واژه ی ساده و زیبایی پرستار چه معنا دارد؟
ر:به روئیدن مهر از دل تو
ر: به رفتن زپی خدمت خلق
ر: به راهی که تقدس در اوست.
آری، آری،
- واژه ساده و زیبا پرستار چه معنا دارد؟
س:به سودای تو در عرصه ی عشق
س:به این سادگی نام تو، پرستاری تو
س:به آغاز سفر، سفری جانب تیمار دل خسته ی خلق
- آری، این واژه زیبای پرستار پر از معنا نیست؟
ت:به تفریح تو در خدمت بی منت خلق
ت:به تاریخ درخشان تو در عرصه ی جنگ
ت:به تصویر پرستار به یک شاخه گل
- آری، این واژه جانبخش پرستار، پر از زیبایی است.
آ:به آرامش جانها زتسلی شما
آ:به آزادی و ایمان و به ایثار شما
آ: به آیات خدایی که تو از آنهایی
- آری این واژه ی زیبایی پرستار چه معنا دارد؟
ر:به رخشندگی چهره رخشان شما
ر:به رفتار نکوی تو به من
ر:به راهی که تقدس در اوست.
آری، این معنی اندک نبود لایق سیمای شفابخش پرستار
من به توصیف پرستار به این واژه ی کم دلگیرم
بیش از این، از تو پرستار سخن باید گفت
لیک، من نتوانم، نتوانم، نتوانم.......
با تو من با بهار میرویم!!!!
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
1ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
3ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
4ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.
شگفتانگیزترین آدمها.
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
من انده خویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست
ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا چه بیم دریا ؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
می را چه اثر به پیش چشمت ؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
رام است که تازیانه از توست
من می گذرم خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
عزت نفس از مجموعه ای از اعتقادات و احساساتی تشکیل می شود که فرد در مورد خود دارد. می توان از آن به عنوان "درک فردی" نیز نام برد؛ اینکه کودک چه واکنشی در برابر محرک های خارجی از خود نشان می دهد، و در برابر مشکلات چه رفتارهایی از خود بروز می دهد.
الگوهای عزت نفس از همان دوره های پایین سنی در افراد شروع به رشد می کند. به عنوان مثال زمانیکه یک خردسال و یا یک کودک نوپا کار مهمی را انجام می دهد، نوعی حس موفقیت در او ایجاد می شود. کودک باید یاد بگیرد که پس از شکست های متوالی باز هم بتواند بدست آوردن موفقیت را تجربه کند. به عنوان مثال باید حتی زمانیکه کودک یاد می گیرد قاشقش را به درستی در دهان قرار بدهد، او را تشویق کنید و به او نگرش "تو می توانی" را آموزش دهید. بدست آوردن موفقیت باید همراه با اسرار و مداومت انجام پذیرد.
زمانیکه کودک از انجام کاری شکست می خورد، تلاش می کند، مجدداً شکست میخورد و باز هم تلاش می کند و نهایتاً به موفقیت دست پیدا می کند، یک ایده کلی در مورد توانایی های خود بدست می آورد. همچنین نگرش هایی در مورد طریقه رفتار کردن با دیگران را بدست آورد. در این مرحله نقش والدین از اهمیت بالایی برخوردار میشود. پدر و مادر باید به کودک کمک کنند تا عزت نفسی سالم و بدور از هر گونه خطا و اشتباه را در او ایجاد کنند.
عزت نفس همچنین می تواند به موجب حس دوست داشتن و دوست داشته شدن نیز ایجاد شود. زمانیکه کودک به یک موفقیت دست پیدا می کند، خوشحال می شود، اما اگر در این شرایط کسی به او ابراز عشق و محبت نکند، احساس عزت نفس پایینی به او دست خواهد داد.
البته کودکی که والدین به اندازه کافی به او ابراز محبت و عشق می کنند، اما در مورد توانایی های خود مطمئن نیست، باز هم ممکن است پیرامون ایجاد ارتقای عزت نفس خود با مشکلاتی مواجه شود. عزت نفس سالم زمانی ایجاد می شود که میان تمام موارد تعادل برقرار شود.
علائم عزت نفس سالم و ناسالم
میزان اعتماد به نفس کودک در طی دورانهای مختلف زندگی با نوعی نوسان روبرو میشود. تجربیات کودک زیاد می شود و درک او نسبت به مسائل مختلف تغییر پیدا میکند به همین دلیل عزت نفس او به طور متناوب در حال تغییر است. این امر می تواند به والدین کمک کند تا نشانه های عزت نفس سالم و ناسالم را درک کنند.
کودکی که با عزت نفس پایین روبرو است هیچ گونه تمایلی به انجام کارهای جدید ندارد. در این شرایط کودک ممکن است دائماً در مورد توانایی های خود نگرش منفی داشته باشد و چیزهایی از این قبیل بگوید: "من نادان هستم" یا "هیچ وقت یاد نمیگیرم که چگونه باید کارها را به درستی انجام دهد" یا "آخرش چه می شود؟ به هر حال که هیچ کس به من اهمیت نمی دهد."
تاب و توان کودک در برابر مشکلات کم می شود به راحتی تسلیم موانع خارجی میشود و همیشه منتظر کسی است که از راه برسد و بار مسئولیت های او را به دوش بکشد. این قبیل کودکان به شدت نسبت به انتقادهای خارجی از خود واکنش منفی نشان می دهند، و به راحتی از خودشان ناامید می شوند. این افراد معمولاً در برابر موانع خارجی به شدت بدبین هستند.
کودکی که دارای عزت نفس سالمی است، از برقراری ارتباط با دیگران لذت می برد. او از قرار گرفتن در در مکان های عمومی و اجتماعی لذت می برد و در عین حال تنهایی نیز به او آرامش می دهد. زمانیکه نوبت به مواجهه با مشکلات و چالش های خارجی می رسد، می تواند به راحتی راه حل های کاربردی و مفید را پیدا کند. به راحتی متوجه کاستی ها می شود و هیچ موقع خود و یا اطرافیانش را زیر سؤال نمی برد. به عنوان مثال به جای اینکه بگوید: "من نادان هستم" می گوید: "من این مطلب را به درستی متوجه نشده بودم." این قبیل کودکان نقاط ضعف و قوت خودشان را به خوبی می شناسند و آنها را می پذیرند. این امر سبب می شود که نوعی نگرش خوش بینانه در آنها ایجاد شود.
چه کمکی از دست والدین بر می آید؟
پدر و مادرها در ارتقای حس عزت نفس کودکان چه نقشی دارند؟ در این قسمت چند راهکار اساسی برای شما ذکر شده که با اتکا به آنها می توانید عزت نفس کودکان خود را ارتقا بخشید.
اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه های آن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر گسترده تر و عمیق تر می شود. متاسفانه در بسیاری از خانواده های سنتی چون مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بله بودن فرزندان می باشد ، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیر ضروری و مشکل آفرین ، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در ایشان میشود.
البته بدیهی است چون انسان موجودی قابل تغییر و تکامل پذیر است در بزرگسالی نیز می تواند با کمک از روانشناسان و روان پزشکان این نقیصه خود را شناخته و آن را برطرف سازد و صاحب اعتماد به نفس قوی و پایدار شود. اعتماد به نفس عاملی قابل تغییر یعنی قابل افزایش یا کاهش میباشد که هر عاملی که بتواند به توانائی بیشتر ما کمک کند و ما را به خود باوری برساند ، به خصوص ما را به احساس شایستگی و لیاقت در زمینه های مختلف زندگی برساند به افزایش اعتماد به نفس ما کمک میکند و به عکس هر موضوعی که ما را از نظر جسمی یا فکری ضعیف کرده و حتی موقعیت اقتصادی و اجتماعی ما را تضعیف نماید ، بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.
اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود ، محیط و دیگران ریشه میگیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری می گذارد. برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد که متخصصان اعصاب و روان به موارد ذیل اشاره میکنند:
1. شناخت عمیق از خود ، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یکی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس میباشد.
2. نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به کار بگیریم و در صورتی که این کار عملی نباشد ، با آنها مدارا کنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم ، مثلاً اگر ناتوانی و محدودیتهای جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانائیهای علمی یا هنری خود ، این پدیده را جبران نماییم.
3. شناخت دیگران به خصوص آشنایان خود و استفاده از توانائیهای ایشان در جهت مثبت نیز می تواند برای ما کار ساز باشد.
4. محیط خود را نیز بهتر بشناسیم تا از آنها در جهت رشد و پیشرفت خود بهتر بهره بگیریم.
5. استعدادهای خود را شناخته و در جهت رشد و شکوفایی آنها گام برداریم و سرانجام در جهت بهتر زندگی کردن از آنها استفاده کنیم.
6. از معجره امیدواری واقعی بهره بگیریم و هرگز تسلیم ناامیدی نشویم که ناامیدی دشمن سعادت و موفقیت ما در زندگی است ، از طرف دیگر بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.
7. نسبت به توانائیهای واقعی خود ایمان داشته باشیم و در نتیجه از احساس حقارت و خود کم بینی پرهیز نمائیم.
8. از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزیم و تنها خود را با گذشته های خود مقایسه کنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد ، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم.
9. به خود و توانایی های خود متکی باشیم و از وابستگی های غیر ضروری به دیگران پرهیز نماییم.
10. از تلقین شکست و ناتوانی به خود پرهیز کرده و حتی تحت تاثیر تلقینات منفی دیگران در این موارد قرار نگیریم.